بت پرستي داراي تاريخ خيلي دقيقي نيست امااگر قطعات تاريخ و سخنان گذشتگان را كنار هم بگذاريم مي توانيم  حدوداً با اين تاريخ آشنا گرديم . در زير چندين سخن را درباره پيدايش بت پرستي يا بتهاي معروف تاريخ با هم مرور مي كنيم :

   بت ‏پرستی از زمان «یرد» یا «یارد» شروع شد . «یارد» فرزند مهلائیل است . مادرش «سمعن‏» دختر «براكیل بن محویل بن خنوخ بن قین بن آدم است . «یارد» چهار صد و شصت ‏سال با آدم (ع) فاصله دارد و بت‏ها در زمان او به وجود آمدند . در اين روايت از چگونگي بت پرستي در زمان يارد سخني نرفته است .

طبق بعضی از روایات، بت‏ پرستی قبل از نوح (ع) سابقه نداشت و قوم نوح آن را به وجود آورد . مساله از این جا آغاز شد كه در فاصله زمان آدم و نوح مردانی صالح زندگی می‏كردند؛ شیطان از علاقه مردم سوء استفاده كرد و آن ها را به ساختن مجسمه بزرگان و گرامیداشت آن‏ها فراخواند . چیزی نگذشت كه نسل‏های بعد رابطه تاریخی این موضوع را از یاد بردند و تصور كردند این مجسمه ‏ها موجوداتی محترمند و باید پرستش شوند . به این ترتیب، به پرستش بت‏ها سرگرم شدند . نوح (ع) در مقابل این انحراف و بت ‏پرستی ایستاد . رهبران گمراه، مكری عظیم به كار بردند و گفتند دست از خدایان و بت‏های خود برندارید؛ مخصوصا بت‏های «ود» «سواع‏» و «یغوث‏» و «یعوق‏» و «نسر» را رها نكنید . در قرآن هم به اين اسامي در سوره نوح آيه 23 اشاره مي شود .

وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا

البته در روايتي ديگر داريم كه اين 5 نفر در حقيقت فرزندان حضرت آدم ( ع ) بودند كه پس از مرگ براي اداي احترام به آنها مجسمه هاي آنها ساخته شد و بعدها مردم مجسمه را مي پرستيدند .

در روايتي ديگر هم داريم كه اين 5 بت نام 5 تن از افراد صالح حضرت نوح ( ع )  بودند كه پس از مردن مردم برايشان مجسمه ساختند  بعدها اين مجسمه ها تبديل به بت گرديد .

در روايتي علت اينكار را در اين مي دانستند كه چون حضرت نوح ( ع ) مردم را از زيارت قبر حضرت آدم بازداشت مردم به وسوسه ابليس 5 مجسمه از 5 تن معروف ساختند تا آنها را زيارت نمايند .

حديثی از حضرت صادق عليه‏ السلام است كه از امام سؤال كردند كه يابن رسول الله ! چطور شد كه‏ بت پرستی در دنيا پيدا شد ؟ اولين بار بت پرستی به چه وسيله پيدا شد ؟ حضرت فرمود كه بت‏پرستی بعد از خداپرستی پيدا شد و آن اين بود كه قبل از حضرت يونس ، در دوران قبل از تاريخ ( به اصطلاح امروز ) مرد حكيم و خداپرستی‏ بود و شايد هم پيغمبربه نام " اسقلينوس " و او مردم را به توحيد دعوت می‏كرد و مردم فوق العاده به او ارادت می‏ورزيدند و او مرد . بعد كه مرد ، مردم در فراق او بی‏تابی می‏كردند . شيطان با صد ترفند مردم را وسوسه كرد آمد به آنها گفت كه شما خيلی بی‏تاب هستيد ، من برای اينكه تسكينی برای قلب شما باشد مجسمه او را برای شما می‏سازم كه لااقل مجسمه‏اش را ببينيد ، و به يادش باشيد  . مردم خيلی خوشحال شدند . مجسمه اين مرد خداپرست را ساخت و مردم در ابتدا فقط به ديدن و زيارت آن مجسمه می‏رفتند. يكی دو نسل گذشت . كم كم شيطان اين وسوسه را برای مردم به‏ وجود آورد كه خود اسقلينوس اگر در آسمان هست جسدش در اينجاست ، هر چه از خودش می‏خواستيد از مجسمه‏اش بخواهيد . به تدريج مردم چسبيدند به اين مجسمه به عنوان اينكه روح اسقلينوس در اين مجسمه وجود دارد و از او مثلا حاجت بخواهند ، نزد او استغفار كنند و يا اينكه از او بخواهند شفاعتشان نمايد . كم كم اين فكر برايشان پيدا شد كه‏" اين التراب و رب الارباب " ما كجا و خدای يگانه كجا ؟ ! بياييم عبادتها را هم برای همين مجسمه انجام بدهيم . ديگر خدا را به كلی فراموش‏ كردند و همه عبادتها برای اين  مجسمه شد .( البته به خدا اعتقاد داشتند اما به دليل اينكه او را دور از دسترس مي دانستند به جاي او مجسمه را عبادت مي كردند ) كم كم اين مجسمه اسقلينوس  شد دو تا ، دو تا شد پنج تا ، پنج تا شد ده تا . به اين ترتيب ( بتها و بت پرستی ) به‏ وجود آمد .
روايتي ديگر كه به نظر از همه اينها درست تر به نظر مي آيد چنين است .  يكي از فرزندان حضرت آدم شيث بود و چون مردم به او علاقه زيادي داشتند براي او هداياي زيادي مي آوردند و فرزندانش هم از اين هدايا بهره مي بردند پس از آنكه شيث پيامبر از دنيا رفت فرزندانش هم ناراحت از دست دادن او و هم ناراحت از دست دادن هدايايي كه مردم براي او مي آوردند شدند . ( البته اين داستان را درباره شخص صالحي غير از حضرت شيث هم آورده اند .  در اين هنگام ابليس نزد آنان آمد و گفت مي توانيد كاري انجام دهيد كه هداياي مردم قطع نگردد  و همچنين دلتان هم براي پدر تنگ نشود . گفتند چگونه ؟ ابليس گفت به كسي از مرگ پدر سخني نگوييد و فعلا او را به قبر نسپاريد . به مردم هم بگوييد كه پدرتان مريض شده و ديگر نمي تواند سخني بر زبان بياورد . تا هم پدر در كنارتان باشد و هم هداياي مردم به شما برسد . فرزندان همين كار را هم انجام دادند . و مردم هم حرفشان را باور كردند . پس از چند روز جنازه در حال متعفن شدن بود كه اينبار ابليس نزد فرزندان آن شخص آمد و به آنها گفت براي رهايي از اين مشكل بايد از پدرتان يك مجسمه بسازيد و چون فرزندان مجسمه سازي را بلد نبودند پس خود ابليس از آن شخص صالح مجسمه اي ساخت و بدين ترتيب نخستين بت ساخته شد . مدتي كه گذشت فرزندان آن شخص از راه جمع آوري هدايايي كه مردم براي بتشان مي آوردند ثروت زيادي كسب نمودند به طوري كه مايه حسادت بقيه مردم قرار گرفتند  . در اين هنگام بهترين وقت براي رواج بت پرستي در بين مردم بود. ابليس به چند نفر از بزرگان شهر گفت فرزندان آن شخص صالح براي كسب مال و ثروت از پدرشان مجسمه اي ساخته اند اگر شما هم به دنبال مال و ثروت مي باشيد بهتر است براي خود مجسمه اي زيباتر از آن مجسمه بسازيد و به اين ترتيب آرام آرام تعداد بتها زياد شد . تا زمان طوفان نوح كه تمام بتها از بين رفت و پس از طوفان ابليس باز به نزد عده اي افراد ساده لوح رفت و به آنهاگفت شما كه خدا را نمي توانيد ببينيد و نمي توانيد با او حرف بزنيد چرا مانند مردم قديمبراي خود خداياني نمي سازيد ؟ مردم هم حرفهاي او را قبول نمودند و شيطان تعدادي از بتهاي قديمي را از زير خاك بيرون آورد و باز بت پرستي رونق گرفت .

نظرات شما عزیزان:

علی

ساعت10:14---28 دی 1391

بتهای امروز دیگر مانند بتهای قدیمی نیستند و نامشان عوض شده است . بتهای امروزی دیگر پست و مقام و پول هستند که انسانها یرای رسیدن به آنها از همه چیز خود می گذرند .

مهدی

ساعت12:06---9 آذر 1391

بت پرستی امروزه به شیوه های نوین انجام می گیرد . که خیلی از شیوه قدیم بد تر می باشد . و بدیش هم این است که خود بت پرستان هم عقیده به بت پرستی خود ندارند .

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: